بهترین روز زندگیم در سال 89
سلام عزیز دل مامانی
۴ دی ۸۹ حوالی ساعت ۶ صبح فهمیدم که مامانی شدم
کم مونده بوده از خوشحالی بال در بیارم زود رفتم
بابایی رو بیدار کردم و بهش خبر دادم اونم خیلی خوشحال
شد و بوسم کردعصر همون روز رفتیم آز خون دادیم که
مثبت شد و مطمئن تر شدیم. خدارو به خاطر چنین هدیه
قشنگی شکر گفتم زود رفتم پیش دکترم اونم گفت
فعلا فقط ساک تشکیل شده بعد از ۲ یا ۳ هفته دوباره رفتم
اینبار نی نی کوچولومو دید و خوشحالیمون صد چندان شد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی