امیرمهدی جانامیرمهدی جان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
طاها جانطاها جان، تا این لحظه: 7 سال و 4 روز سن داره

عزیزای دل مامانی و بابایی

پسمل شلوغم

1392/2/15 10:05
نویسنده : مامان پسملی
214 بازدید
اشتراک گذاری
 

 

سلام پسرگلم جیگمل طلام،نمیدونی چققققققدر شلوغ و شیطون

 

 

 

شدی ماشاالله اصلا یه جا بند نمیشی همش در تکاپویی حتی شبا

 

موقع خواب هم تا نیم ساعت رو سر من و بابایی نپری آروم نمیشی

 

اکثر وقتا هم با اون ۶ تا دندونای کوچمولوت گازمون میگیری و شیطنت

 

میکنی البته بیشتر منو گاز میگیری یکبار عصر طوری شکممو گاز

 

گرفتی که یه جیغ بلند زدم تو هم میخندیدیجای ۴ تا از

 

 دندونات تافردا صبح رو شکمم مونده بود 

 

ولی خداییش عاشق این شیطونیاتم

 

تا میبینی در کابیتی باز البته منظورم از باز اینه که با کش نبستیم و

 

و یاصندلی جلوش نزاشتیمزود میری سراغ قابلمه ها و مایع 

 

ظرفشویی و غیره. عکس العملتم ماشاالله خیلی سریع هستش

 

خیلی وقته که دیگه صبحها موقع بیدارشدن گریه نمیکنی(به گفته 

 

عزیز گلی)ولی امروز که زنگ زدم عزیز میگفت امروز بازم گریه کردی

 

 و ماما گفتی و دنبالم میگشتی الهی مامانی قربون اون اشکهات 

 

بشه،میدونی آخه ۳ روز بود که تعطیل بودم و با هم خوش میگذروندیم

 

کاش میشد هر روز و هر لحظه پیشت باشم تا دلتنگ هم نشیم

 

بابایی میگه بعد ۴ سال دیگه اداره نرو و بمون خونه منم بعضی 

 

موقعها میگم آره میخوام همیشه خونه باشم تا بیشتر بتونم بهت

 

برسم ولی بعضی وقتا هم میترسم بعدا پشیمون بشم و وقتی تو

 

دیگه بزرگ شدی از خونه موندن حوصلم سر بره و یا خود تو هم به

 

خاطر اینکه کارمو از دست بدم ناراحت بشی،حالا ببنیم چیا پیش میاد 

 

راستی وقتی خرابکاری میکنی و یکی بهت مثلا من  اعتراض میکنم

 

 هر کی پیشت  باشه زود با یه صدایی به اون شخص میفهمونی

 

که به من بگه با تو کاری نداشته باشم

 

بعضی وقتا تو خونه با دستهای کوچولوت دستامو میگیری و راه

 

میری،عاااااااشق این کارتم و اصلا دلم نمیخواد دستمو ول کنی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)