امیرمهدی جانامیرمهدی جان، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره
طاها جانطاها جان، تا این لحظه: 7 سال و 18 روز سن داره

عزیزای دل مامانی و بابایی

خوشحالی صدچندان من و بابایی

1390/3/10 13:28
نویسنده : مامان پسملی
127 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.com

جوجوی عزیزمniniweblog.com تو اون سه روز کارم فقط شده بود گریه بابایی

 و عزیز گلی و عمه جونات هم نگران شده بودند و ناراحت. بالاخره

 نتونستم  تا ۱۰ روز دوام  بیارم و تصمیم  گرفتیم بریم  پیش  دکتر

 مدینه ای و کلا دکترمو عوض کنیم. روز دوشنبه مورخ ۹/۳/۹۰ رفتیم

 پیشش و اونم گفت یک کم قند مخفی دوران  بارداری  داری که با

 رژیم غذایی حل میشه و بعد سونو کرد و گفت آبت خوبه و تازه گفت

 من نگران بودم که به خاطر قند آبت اضافه باشه ولی میبینم که همه

 چیز نرماله.با این حرفش خیالمونو راحت کردخیلیییییییییی خوشحال

شدیم و اونجا پرونده تشکیل دادیم و تصمیم گرفتیماز این به بعد بریم

پیش اون. بعد اون کلی روحیم عوض شد و با بابایی رفتیم سیسمونی

 و برات  پاپوش و یه  عروسک و ۲ تا  پستونک گرفتیم  و موقع

 برگشتن تو راه عزیز گلی و عمه ف جونت زنگ زدند و جریانو پرسیدند

 بعد که رسیدیم خونه دیدیم عمه افسانه و عمه لعیا هنوز خونه عزیز

بودن ما هم زود رفتیم پیششونو خریداتو  نشون  دادیم و  اونا هم  کلی

  ذوق کردن. خیلی دوست دارم پسرمبدون تو میمیرم کاش این

 مدت باقیمونده هم زود تموم بشه و زودی بیای یپیشمون قند عسلم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)