امیرمهدی جانامیرمهدی جان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
طاها جانطاها جان7 سالگیت مبارک

عزیزای دل مامانی و بابایی

عزیزای دلم

سلام عزیزای مامان.فدای دوتان بشم.امیرمهدی جونم الان ۴ روز که میری مدرسه.قربونت بشم امسال سال حساسی هستش امیدوارم که درساتو خوب بخونی و موفق بشی.طاها جونم فکر کنم از اوایل ۴ ماهگی دیگه میتونی وسایل رو با دستات بگیری و از اوایل ۵ ماهگی میتونی خودت برگردی و چهاردست و پا بشی آی فدای خنده هات بشه مامان.داداشی خیلی دوست داره تازه از مدرسه میرسه همین که کیفش و انداخت زمین زود میاد پیش تو و بوست میکنه و باهات حرف میزنه طاها جونم ۳۹ روزه دیگه باید برم اداره خیلی دلم میگیره وقتی فکر میکنم که باید تو رو بذارم و برم .از یه طرفم نگران شیر خوردنت هستم تا ۳ ماه روزی یکی دوبار شیرخشک میخوردی بعد اون هر کاری میکنیم نمیخوری.نمیدونم چطورب تا ظهر با غذای کمکی م...
5 مهر 1396

امیرمهدی جون مهربون و طاها جون آروم

سلام عزیزای مامان.الهی قربون هر دوتون بشم من نمیدونین چقدر عاشقتونم.نفس به نفس شما بند هستش.امیرمهدی جان(به قول خودت پیشی بزرگ مامان)وقتی میبینم چقدر طاها رو دوست داری و چطور بوسش میکنی و باهاش حرف میزنی اونقدر کیف میکنم و خداروشکر میکنم که حد و اندازه نداره.طاها هم مطمئنم تو رو خیلی دوست داره وقتی میای بالاسرش تو رو که دید همش میخنده و میخواد باهات حرف بزنه.طاها جونم ماشاالله خیلی بچه آرومی هستی و منو اذیت نمیکنی امیرمهدی کوچیک که بود یکم اذیتم میکرد.فدای هردوتون بشم من .امیرمهدی جان راستی تقریبا ۳ هفته یا بیشتر میشه که ثبت نامت کردیم کلاس اسکیت.ماشاالله خوب پیشرفت میکنی و خوشت میاد...
13 مرداد 1396

شیطونیهای طاها جیگر

سلام عزیزای دل مامان.فدای دوتاتون بشم که هر کدومتون یه جور شیرین هستید.شرمنده که وقت نمیکنم بیام مطلب بنویسم.طاها کوچولو خیلی خوش خنده شدی عزیز دلم ماشاالله از روز ۴ تولدت میخندیدی حتی عمه لعیات میگفت تو بیمارستان هم برا بابایی خندیدی قربونت بشم من.اوایل چندبار موقع عوض کردن پوشاکت رو دست و لباسهای من جیش و پی پی کردی یکی دوبار هم رو دست بابایی جیش کردی.یه بار هم دیدم چشماتو تندتند باز و بسته میکنی یهو دیدم جیش کردی رو صورتت.یه بار هم داداشی وایساده بود کنارت یهو دیدم میگه ایم ایم بعد دیدم جیش کردی رو صورتش منم گفتم دهنتو ببند تا نره تو دهنت و بابایی زود برد صورتشو شست.ببین چه شیطون بلایی هستی ماشاالله.امیرمهدی رو بیشتر از همه میشناسی و تا م...
16 تير 1396

طاها جیگرمون به دنیا اومد

سلام عزیزای مامان.شکرخدا طاها کوچولو ۱۰اردیبهشت در بیمارستان شفا تحت نظر دکتر مدینه ای به دنیا اومد و شیرینی زندگیمونو چندین برابر کرد.امیرمهدی هم خیلی خوشحال بود وقتی اومد بیمارستان بابایی یه ماشین بهش داد و گفت داداشی برات خریده (۲هرچند که اون باور نکرد.)امیرمهدی وقتی اومد بیمارستان اول اومد دست منو بوسید(الهی مامان دورش بگرده)بعد هم طاها رو بوسید و گفت چرا داداشم ابرو نداره ...
16 خرداد 1396

عزیزای دل مامان

سلام عزیزای دلم. الهی فدای هر دوتاتون بشم.چند هفته پیش رفته بودم مدرسه خانم ابراهیمی ازت خیلی تعریف میکرد میگفت خیلی پیشرفت کردی وپسر خیلی خوب و مسئولیت پذیری هستی و تا وقتی یه چیزی رو یاد نگرفتی همش پیگیرش هستی. خدارو شکر که اینقدر پسر فهمیده ای هستی و خیلی خونگرم و مهربونی عزیز دلم.برا معلمت هم یه شال کادو گرفته بودیم که خودت داده بودی بهشون اونم کلی از کادو تعریف و تشکر کرد و حالا از جوجه کوچولوم بگم که همش در تکاپو و حرکت هستش شکر خدا. لحظه شماری میکنم تا جوجمو تو بغل بگیرم و همش بوسه بارانش کنم و امیرمهدی هم از تنهایی در بیاد و یه داداش و دوست خوب نصیبش بشه انشاالله. هفته پیش رفتم پیش دکتر مدینه ای گفت تاریخ سزارین میفته 7 یا 8 اردیبه...
18 بهمن 1395